داغسر

لغت نامه دهخدا

داغسر. [ س َ ] ( ص مرکب ) کسی را گویند که پیش سر او موی ندارد پنداری که آنجا را داغ کرده اند که موی نمیروید و آدم سر نیز گویند. ( انجمن آرا ). آنکه آدم سر باشد یعنی پیش سر او تا فرق موی نداشته باشد و او را به عربی اصلع گویند. ( برهان ). داس سر. دغسر. تاس. داس. دک. دق. دغ. دوخ. خشنگ. || ( اِ مرکب ) پرنده ای است از جنس گنجشگ و درسر او چند پر زرد میباشد و همچو بلبل و جل و سیره خوش آواز بود. ( برهان ). پرنده ای است از نوع گنجشگ و کاکل زردرنگی بسر دارد. چکاوک. || گنجشگ نر را نیز گویند و ماده آنرا ماوغیش خوانند. ( برهان ).

فرهنگ معین

(سَ ) (ص مر. ) کچل ، بی مو.

فرهنگ عمید

کسی که پیش سرش موی نداشته باشد، کل، کچل.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) کسی که پیش سر او تا فرق سر او موی نداشته باشد اصلع . ۲ - پرندهای است خوش آواز از نوع گنجشک که در سر او چند پر زرد باشد .

ویکی واژه

کچل، بی مو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای فال اعداد فال اعداد