خسرو نژاد

لغت نامه دهخدا

خسرونژاد. [ خ ُ رَ / رُو ن ِ ] ( ص مرکب ) شاهزاده. از پشت شاه ها. منسوب به شاه. از نژاد شاهان. صاحب نسب شاهانه :
بدان لشکر فرخ آواز داد
گو پیلتن شاه خسرونژاد.دقیقی.بگوید ببهرام خسرونژاد
سخن هر چه دارد ز گیتی بیاد.فردوسی.بیاید یکی شاه خسرونژاد
که دارد گذشته سخنها بیاد.فردوسی.برفتند یکسر بر کیقباد
بگفتند کای شاه خسرونژاد.فردوسی.شیردلی و پسر شیردل
خسروی و خسرو خسرونژاد.فرخی.

فرهنگ فارسی

شاهزاده از پشت شاه ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال احساس فال احساس فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت