دانشنامه اسلامی
در منابع غالباً بر رابطه نزدیک پدر ابن عربی با بنی عباد - که پیش از مرابطون بر اشبیلیه حکم می راندند - تکیه شده است. گفته می شود که با سقوط عبادیان در 484ق، این خانواده در تنگنا قرار گرفته، ناچار سال بعد به جلای وطن تن دادند، ولی ابن خلدون از اعزام ابن عربی و پدرش توسط ابن تاشفین امیر مرابطی به عنوان فرستاده نزد خلیفه عباسی یاد کرده است. این مضمون در برخی عبارات «رحله» ابن عربی تأیید شده است. عملکرد پدر و پسر نیز در جریان سفر آنان به شرق تا حدودی مؤید این مدعاست.
در این سفر که در اوایل 485ق آغاز شد، ابن عربی به همراه پدر از طریق افریقیه و مصر به شام در آمد. مدت 3 سال در بیت المقدس اقامت گزید و در آنجا از کسانی چون ابوبکر طرطوشی و مکی بن عبدالسلام رمیلی سود جست. از یادکردهای او برمی آید که این مدت از ایامِ بسیار پرفایده در دوران تحصیل او بوده است. سپس در دمشق در جلسات درس کسانی چون ابوالفتح مقدسی، ابومحمد بن اکفانی و ابوالفضل بن فرات شیعی حضور یافت و در حدود شعبان 489 راه عراق در پیش گرفت.
اقامت در بغداد برای ابن عربی فرصتی مغتنم بود تا در مجلس استادان بزرگی چون ابوبکر شاشی و خطیب تبریزی شرکت جوید و با طرز فکرهای گوناگون آشنا شود. این برهه تا آن اندازه برای وی ثمربخش بود که سال ها بعد، خاطرات آن، او را به سرودن ابیاتی در وصف بغداد واداشته است. وی در اواخر 489ق، قصد حجاز کرد و ضمن به جای آوردن مناسک حج، از فراگیری علم نیز غفلت نورزید، اما گویا در این سفر مقصود دیگری را نیز دنبال می کرد و آن رساندن آوازه مجاهدات یوسف بن تاشفین در برابر حملات مسیحیان بود.
ابن عربی در این فاصله مدتی مصاحبت امام محمد غزالی را نیز درک کرد. ثمره این مصاحبت تأییدیه ای بود که ابن عربی از غزالی برای ابن تاشفین دریافت داشت. در راه بازگشت به مغرب، وی مدتی در اسکندریه مقیم شد و در این فرصت بار دیگر از محضر ابوبکر طرطوشی که به اسکندریه آمده بود، بهره برد و نیز توانست تأییدنامه ای نیز برای ابن تاشفین از طرطوشی بگیرد. مدتی هم در آنجا به مرابطه پرداخت.
در 493ق، زمانی که هنوز در اسکندریه بود پدرش درگذشت. ابن عربی پس از ترک دیار مصر از افریقیه گذشت، ولی مستقیماً به اندلس نرفت و راه مغرب پیش گرفت. احتمالاً او به مراکش رفت تا نتیجه فعالیت های سیاسی خود را به اطلاع ابن تاشفین برساند. سپس عازم اندلس شد و در 495ق، به موطن خود رسید.