جزغاله

لغت نامه دهخدا

جزغاله. [ ج ِ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) همان جزغال است که بمعنی پارچه های دنبه برشته شده باشد. گوشت و بیشتر دنبه سخت برشته شده نزدیک به سوختگی. ( یادداشت مؤلف ) ( برهان ). قطعه سوخته و روغن گرفته شده از دنبه. ( یادداشت مؤلف ). جیزغَلَه ( در تداول اهالی خراسان ). || دنبه نیم سوخته. ( یادداشت مؤلف ): مشاعل طلا و نقره و مس و دنبه و پیه و روغن چراغ و جزغاله و نواله... ( تذکرة الملوک ص 32 ).

فرهنگ معین

(جِ ل ) (اِ. ) ۱ - دنبة برشته شده . ۲ - هرچیز برشته شده . جزدر و جزدره نیز گویند.

فرهنگ عمید

هرچیز کاملاًسوخته، جزغ، جزدر، جزدره، جزدو، جزر، جز، چزده، چزدره.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- دنب. برشته شده . ۲- هر چیز بسیار برشته شده .

ویکی واژه

دنبة برشته شده.
هرچیز برشته شده. جزدر و جزدره نیز گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم