لغت نامه دهخدا
دشمن زیاری. [ دُ م َ ] ( اِخ ) سومین طایفه از طوایف ممسنی فارس است مرکب از 1500 خانوار، و این غیر از دشمن زیاری طوایف کوه کیلویه است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ).
دشمن زیاری. [ دُ م َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. این دهستان در جنوب شرقی بخش واقع است ، زمین آن کوهستانی و رودخانه شش پیر یا دشمن زیاری تقریباً از وسط آن جریان دارد. هوای آن در قسمت های شمالی معتدل مایل به سردی و در قسمت های جنوبی و جنوب غربی گرم است به طوری که قسمتی از اهالی قرای جنوبی در تابستان به نواحی شمالی تغییر محل می دهند. آب مشروب و زراعتی از رودخانه ٔدشمن زیاری و چشمه سارهای متعدد تأمین می گردد. محصولات عمده عبارتند از: غلات ، برنج ، حبوب و لبنیات. این دهستان از 45 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و نفوس آن در حدود 11200 تن می باشد و قرای مهم آن عبارتند ازکلاه سیاه ، درک ده گپ ، سرنجلک ، بابا صالحی ، هرایجان بالا و پائین و قلعه آقاخان. قریه علی آباد مرکز دهستان محسوب میگردد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
دشمن زیاری. [ دُ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیضا از بخش اردکان شهرستان شیراز. سکنه آن 413 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، حبوب ،میوه جات و چغندر. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
دشمن زیاری. [ دُ م َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان است. این دهستان بین دهستان بویراحمد سرحدی و بویراحمد سردسیر و دهستان طیبی سرحدی واقع شده است. اراضی آن کوهستانی و هوای آن سردسیر مالاریائی است. از38 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده ، جمعیت آن در حدود 5000 تن است. قرای مهم آن عبارتند از: ده چل دم عباسی و زیرنا. و مرکز دهستان قلعه کلات است. آب آن از رودخانه و چشمه تأمین میگردد. محصول عمده آن غلات ، برنج ، پشم و لبنیات است. ساکنان آن از تیره های مختلف دشمن زیاری می باشند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).