سیلی زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) پشت گردنی زدن کسی را. ( ناظم الاطباء ). وارد آوردن سیلی بر صورت شخصی. لطمه زدن. ( فرهنگ فارسی معین ). کشیده زدن. صفع : آن یکی زد سیلئی مر زید را حمله کرد او هم برای کید را.مولوی.از دست دیگری چه شکایت کند کسی سیلی بدست خویش زند بر قفای خویش.سعدی.