تاب برداشتن

لغت نامه دهخدا

تاب برداشتن. [ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) پیچیدن چوب یا تخته تر پس از خشک شدن. || تاب برداشتن چشم ؛ کژ شدن چشم.

فرهنگ معین

(بَ تَ ) (مص ل . ) پیچیدن چوب یا تختة تر پس از خشک شدن . ،~ چشم کج شدن چشم .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیچیدن چوب یا تخت. تر پس از خشک شدن . یا تاب بر داشتن چشم . کج شدن چشم .

ویکی واژه

پیچیدن چوب یا تختة تر پس از خشک شدن. ؛~ چشم کج شدن چشم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم