چکش خور

لغت نامه دهخدا

چکش خور. [ چ َک ْ ک ُ خوَر / خُر ] ( اِمص مرکب ) قابلیت تخته شدن و کوفته شدن. ( ناظم الاطباء ). || ( نف مرکب ) فلزات چکش پذیر. مواد چکش خور. خایسک پذیر. و رجوع به چکش خوردن و چکش خوری شود.

فرهنگ عمید

فلزی که قابل کوبیدن و چکش زدن باشد، فلزی که بتوان آن را با چکش زدن به صورت ورق یا تخته درآورد.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) چکش پذیر . ۲ - ( اسم ) قابلیت تخته شدن و گرفته شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم