فراغت داشتن. [ ف َ غ َ ت َ ] ( مص مرکب ) غفلت داشتن. فراموش کردن : در بزرگی و گیرودار عمل ز آشنایان فراغتی دارند.سعدی.|| آسوده بودن و راحت زیستن. رجوع به فراغ و فراغت شود.
فرهنگ معین
( ~ . تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - آرامش داشتن . ۲ - فرصت داشتن . ۳ - فراموش کردن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - آسوده بودن آرامش داشتن ۲ - فرصت داشتن مجال داشتن ۳ - غفلت داشتن فراموش کردن .