رخ خسته

لغت نامه دهخدا

رخ خسته. [ رُ خ َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) که رخش زخمی شده است. زخمی روی. خسته روی. مجروح چهره :
فرنگیس رخ خسته و کنده موی
روان کرده بر رخ ز دو دیده جوی.فردوسی.

فرهنگ فارسی

زخمی روی خسته روی مجروح چهره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی