رخ تابیدن

لغت نامه دهخدا

رخ تابیدن. [ رُ دَ ] ( مص مرکب ) روگردان شدن. روی برگرداندن. رو گردانیدن. رو پیچیدن.روی گردان شدن. رخ تافتن. و رجوع به رخ تافتن شود.

فرهنگ فارسی

رو گردان شدن روی برگرداندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم