دانشنامه اسلامی
وقتی خبر مرگ فائق خاصه سردار شورشی سامانی و هرج و مرج دربار بخارا به ماوراءالنهر و امیر ترکان قراخانی آن، ایلک خان رسید، وی نیروهای خویش را به سرعت جمع آوری نمود و به بهانه حمایت و دفاع از باقی مانده حکومت سامانیان وارد بخارا شد و در ابتدا در ظاهر نسبت به امیر سامانی اظهار دوستی و پشتیبانی نمود. امرای سامانی که فریب این عمل ایلک خان را خورده بودند، برای استقبال از وی به خارج از بخارا رفتند؛ اما ایلک خان تمام آنان را ـ از جمله بکتوزون ـ را دستگیر نمود و خود با ورود به بخارا وارد دارالامارة شد. با این نحوه رفتار ایلک خان، نیت وی از ورود به بخارا بر امیر سامانی فاش گردید و از ترس اسارت خود را پنهان نمود؛ اما به زودی محل اختفای وی به وسیله جاسوسان ایلک خان شناسایی شد و وی دستگیر گردید؛ ایلک خان وی را به اوزکند پایتخت خود فرستاده تا آن که در آن دیار جان سپرد. در این اوضاع و شرایط ابوابراهیم اسماعیل بن نوح بن منصور سامانی که بعداً منتصر لقب گرفت، چادر کنیزک خود را بر سر کشیده و از حبس فرار نموده، در یکی از خانه های بخارا پنهان شد و چون ترکان که در جست وجوی وی بودند از یافتن او ناامید شدند، وی به طور ناشناس به خوارزم رفته، در آن جا موفق شد بسیاری از سرداران و سربازان پراکنده سامانی را از اطراف گرد آورد.
نبرد با قراخانیان و غزنویان
پس از گرد آمدن افراد به دور منتصر، به فرمان و اشاره اسماعیل بن نوح، سردار بزرگش ارسلان بالو با تهیه سپاهی مناسب به بخارا حمله نمود و با استفاده از شبیخون توانست لشکریان ایلک خان را از شهر بیرون رانده، بسیاری از آنان را به هلاکت رساند و عده ای از امرای قراخانیان را به اسارات درآورد. از این اسیران می توان به نام جعفر تکین اشاره کرد. سپاه ارسلان بالو فراریان را تا اطراف سمرقند تعقیب نمودند و در درگیری دیگری که در آن حدود روی داد، موفق شدند قراخانیان را به فرمان دهی تکین خان شکست دهند. در پی این پیروزی اسماعیل منتصر به بخارا برگشت و مردم نیز از وی استقبال خوبی به عمل آوردند. چون این اخبار به ایلک خان رسید، بار دیگر لشکریان ترک را آرایش جنگی داده و عازم بخارا شد. لشکر اسماعیل منتصر به فرمان دهی ارسلان بالو چون قدرت مقابله با قراخانیان را در خود نمی دیدند به ناچار به ابیورد عقب نشستند و با دریافت مالیات از مردم آن منطقه و سامان دادن لشکریان به سمت نیشابور هجوم بردند. نصر بن سبکتکین سپهسالار نیشابور و برادر سلطان محمود غزنوی که غافل گیر شده بود، به هرات عقب نشست و نیشابور به تصرف منتصر درآمد.
اقدامات سلطان محمود در تجهیز امیر نصر
سلطان محمود غزنوی با شنیدن اخبار درگیری نیشابور خشمگین شده و به سرعت عازم نیشابور گشت؛ به همین دلیل اسماعیل منتصر بار دیگر با فرار از جنگ ابتدا به اسفراین رفت و در این دیار ابوالقاسم سیم جوری به وی ملحق شد. پس از آن به گرگان گریخت و به شمس المعالی قابوس بن وشمگیر امیر جرجان و طبرستان پناهنده شد. قابوس استقبال چشم گیری از وی به عمل آورد و با اموال بسیار و تجهیز کردن وی با اسبان و دیگر تجهیزات او را یاری نمود و به وی توصیه نمود تا با لشکرکشی به ری حکومت نه چندان مستحکم آن جا را تصرف نماید؛ اما با نزدیک شدن لشکریان اسماعیل منتصر به ری، سپاه و مردمان ری به وسیله رایزنی با سران لشکر منتصر از جمله ارسلان بالو و ابوالقاسم سیم جوری و وعده دادن مبالغی به آنان موفق شدند وی را از این هدف باز دارند و به جمع آوری مالیات اکتفا نمود و بار دیگر به نیشابور لشکر کشیده و این شهر را برای دومین مرحله به دست آورد. پس از آن نصر بن سبکتکین که با نیروهای ارسالی از جانب سلطان محمود تقویت شده بود، با حمله ای سنگین موفق شد اسماعیل بن نوح را شکست داده، مجبور به فرار به طرف گرگان نماید. لیکن این بار برخلاف گذشته، قابوس که متوجه زوال سامانیان شده بود، وی را دفع کرد. اسماعیل منتصر به علت شکست و به اتهام خودرأیی و کوتاهی در نبرد با نصر بن سبکتکین، سردار بزرگ خود، ارسلان بالو را به قتل رساند. اسماعیل منتصر چند مدتی را صرف آرام نمودن لشکریان نموده، سپس به دعوت و قول مساعد حاکم سرخس (معروف به پسر فقیه) به آن دیار رفت و مورد احترام و پشتیبانی او قرار گرفت و حتی اقدام به جمع آوری مالیات نمود. نصر بن سبکتکین با اطلاع از استقرار منتصر در سرخس به آن جا لشکر کشید و در نبردی سهمگین که در ربیع الاول سال ۳۹۲ قمری در نزدیکی سرخس حادث گردید، موفق به شکست منتصر شده و بسیاری از سرداران و لشکریان وی (از جمله ابوالقاسم سیم جوری و توزتاش حاجب) را که از موثق ترین و نزدیک ترین افراد به منتصر بود، اسیر نموده و روانه غزنه نمود.
منتصر و ترکان غز
...