ابن دحیه

لغت نامه دهخدا

ابن دحیه. [ اِ ن ُ دِ ی َ ] ( اِخ ) رجوع به ابوالخطاب بن دحیه شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ دِحْیه ، مجدالدین عمر بن حسن بن علی بن محمد بن فرح کلبی ، مکنی به ابوالخطاب و معروف به ذوالنّسبین (۵۴۴ -۶۳۳ق / ۱۱۴۹-۱۲۳۶م )، محدث ، لغوی ، فقیه ، مورخ آشنا به ایام عرب و شاعر اندلسی است.
در بَلنسیه (والانسیا) زاده شد، در قاهره درگذشت و در سَفح المقطم مدفون گردید.
نسب
ابن دحیه نسب خود را از جانب پدر به دحیه از صحابه پیامبر اکرم (ص ) و از سوی مادر به ابن بسام فاطمی علوی از نسل حسین بن علی (ع ) می رساند و به همین سبب خود را ذوالنسبین می نامید، اما مخالفانش نسبت او به دحیه کلبی را نفی کرده و گفته اند که دحیه بلاعَقِب بوده است.
فعالیت ها
او که به تحصیل علم و استفاده از محضر مشایخ و رجال حدیث و تاریخ توجه خاص داشت ، در همان ایام جوانی زادگاهش را ترک گفت و به سیر و سفر پرداخت و در جست و جوی علم به شهرهای مختلف اندلس ، مراکش ، مصر، شام ، عراق ، حجاز و ایران ( خراسان و اصفهان ) رفت و در این نواحی نزد دانشمندان بنام زمان شاگردی کرد. ابن دحیه پس از آنکه از اندلس به مصر سفر کرد، به دربار ملک عادل ایوبی پیوست و از سوی وی به معلمی فرزندش کامل محمد برگزیده شد. بعدها که کامل دارالحدیث را ساخت ابن دحیه را به ریاست آنجا گماشت . وی دوبار نیز به سمت قاضی شهر دانیه منصوب شد.
اساتید و راویان
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم