زخمه زن

لغت نامه دهخدا

زخمه زن. [ زَ م َ / م ِ زَ ] ( نف مرکب ) زخمه زننده. نوازنده سازهایی از قبیل رباب و بربط. ساز زن. رجوع به زخمه زدن شود :
زخمه بر ابریشم عطار زن
ار بصد زاری نوایی میزنی.عطار.ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی
زاری از ما نی ، تو زاری میکنی.مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ فارسی

زخمه زننده نوازنده ساز هایی از قبیل زباب و بربط ساز زن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال شمع فال شمع فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تخمین زمان فال تخمین زمان