لغت نامه دهخدا
جفنة. [ ج َ ن َ ] ( اِخ ) ابن عمرو مزیقیأبن عامر ماءالسمأبن حارثة الغطریف. از قبیله ازد کهلان ، امیرغسانی و از قدماء جاهلیان است. گویند وی نخستین کسی است که فرمانروایی غسانیان را در نواحی جنوب شام بر عهده گرفت و امراء غساسنه ( غسانیان ) بوی منسوبند و آنان را آل جفنة گویند. حسان گفته است :
«اولاد جفنة حول قبر أبیهم...»
امیرنشین این خانواده الجابیة از قریه های جولان ( میان دمشق و مزیریب ) بود پس از آنکه بر کنار اردن و وادی یرموک جنوبی دست یافتند قلمرو حکومت آنان تا تدمر و کنار شمالی فرات بسط یافت. جفنة از دلاوران و شجاعان بنام بود و با ضجاعم ( امراء بلقاء و حوران ) جنگ کرد و آنان را مقهور ساخت. وی آثار بسیار بنا کرد و مدت حکومت او طولانی شد. خزرجی گوید: چون جفنةبن عمرو پس از ملوک سلیحی قضاعة به فرمانروائی شام رسید قضاعة و جز آنان مطیع وی شدند. وی دمشق و قراء آنرا بنا نهاد و تعدادی چشمه احداث کرد. نویری نویسد که مدت فرمانروایی بنی جفنة 616 سال بود تا زمان عمربن خطاب و مجموع کسانی که در این خاندان به فرمانروایی رسیدند 37 تن بودند. ( الاعلام زرکلی ج 2 ). ونیز رجوع به آل جفنة شود.
جفنة. [ ج َ ن َ ] ( اِخ ) الاصغربن منذر اکبر، امیر غسانی بود که مردم بادیةالشام به اطاعت او درآمدند. وی مردی سخت گیر و خونریز بود و گویند به سبب سوزاندن حیرة به محرق ملقب گردید. جفنة در حدود قرن سوم میلادی یا پس از آن میزیست و الاَّلوسی گوید که وی دست تجاوز به بنی ضبة ( طوائف ایاد و تغلب ) دراز کرد. زیدالفوارس ضبی در بزاخة او را به قتل آورد. ( الاعلام زرکلی ج 2 ).