تیع

لغت نامه دهخدا

تیع. [ ت َ / ت َ ی َ ] ( ع مص ) قی از دهن بیرون آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بیرون آمدن قی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || روان شدن مایع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || طی کردن راه. || شتافتن بسوی کسی و رفتن. || به پاره نان برداشتن روغن را.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || گرفتن چیزی را یا کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از ذیل اقرب الموارد ).
تیع. [ ت َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) شتابنده به سوی بدی یا بسوی هر چیز باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شتابنده به سوی بدی یا بسوی هر چیز باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال قهوه فال قهوه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال اعداد فال اعداد