تخته پاره

لغت نامه دهخدا

تخته پاره. [ ت َ ت َ / ت ِ رَ / رِ ] ( اِ مرکب )تخته های جداشده از کشتی شکسته و جز آن :
صحبت غنیمت است بهم چون رسیده ایم
تا کی دگر بهم رسد این تخته پاره ها.صائب.شکستگان ز حوادث غمی نمی دارند
که تخته پاره ز طوفان نمی کند پروا.وحید.خردی گزین که خردی زآفت مسلم است
کشتی چو بشکند چه زیان تخته پاره را.وحید.

فرهنگ فارسی

تخته های جدا شده از کشتی شکسته و جز آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم