مانع داشتن

لغت نامه دهخدا

مانع داشتن. [ ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) مواجه با اشکال بودن. سد و بند بر سر راه داشتن. مجاز نبودن. اشکال داشتن : مانعی ندارد ( در تداول فارسی معاصر )؛ اشکالی ندارد. عیبی ندارد. مجاز است.

فرهنگ فارسی

مواجه با اشکال بودن سد و بند بر سر راه داشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم