غم زدودن

لغت نامه دهخدا

غم زدودن. [ غ َ زِ / زُ دو دَ ] ( مص مرکب ) بردن غم و اندوه. تسلیت :
غم از دل میزداید چون صباح عید رخسارت
نماز عیدواجب میکند بر خلق دیدارت.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بردن غم و اندوه کسی را او را تسلیت دادن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم