رنگرزی کردن

لغت نامه دهخدا

رنگرزی کردن. [ رَ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) صباغی کردن. رنگ کردن پارچه و جز آن. و رجوع به رنگرز و رنگرزی شود :
بروزگارخزان زرگری کند شب و روز
بروزگار بهاران کندت رنگرزی.منوچهری.

فرهنگ فارسی

صباغی کردن رنگ کردن پارچه و جز آن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم