دختر خم

لغت نامه دهخدا

دختر خم. [ دُ ت َ رِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شراب انگوری. ( برهان ). کنایه از مطلق شراب. ( آنندراج ). کنایه از شراب لعلی. ( فرهنگ فارسی ). شراب. بنت خابیه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

شراب انگور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ارمنی فال ارمنی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ