خزینه داری

لغت نامه دهخدا

خزینه داری. [ خ َ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل خزینه دار. نگاهداری خزینه. حفظ خزینه : امیران گردنکش با همت بلند همه از آن بوده اند که سخن را خزینه داری کرده اند. ( تاریخ بیهقی ).
خزینه داری میراث خوارگان کفر است.حافظ.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل خزانه دار گنجوری . ۲ - ( اسم ) یکی از ادارات وزارت دارایی که عایدات دولت در آن متمرکز و دستور پرداخت حقوق و هزینه ها از آنجا صادر شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی فال کارت فال کارت