بد خند

لغت نامه دهخدا

بدخند. [ب َ خ َ ] ( ص مرکب ) بدخنده. ذالغ. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بد خنده ذالغ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال رابطه فال رابطه