بت خواره

لغت نامه دهخدا

بت خواره. [ ب َ خوا / خا رَ /رِ ] ( نف مرکب ) ( از: بت = آهار واش جولاهگان + خواره = خورنده ) دشنام گونه ای است جولاهگان را :
یاقوتی جولاهه بمرد و دو پسر ماند
زان پیرک جولاهه بت خواره بدخواه.سوزنی.

فرهنگ فارسی

دشنام گونه ایست جولاهگان را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه