ال یاسین جعفر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] آل یاسین جعفر. جعفر مرتضی آل یاسین، در کاظمین سال 1347ق، زاده شد .
گواهی نامه کارشناسی رشته فلسفه را با امتیاز عالی (درجة الشرف) از دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد در سال 1953م، به دست آورد و به سبب همین موفقیت به صورت استثنایی در مدرسه نظامیه بغداد که از مراکز علمی مهم عراق است، از 1953/10/18 تا 1958/6/1، به عنوان معلم مشغول به کار شد. سال 1962م، دکترای فلسفه اش را از دانشگاه آکسفورد گرفت و از استادان و بعد رئیس بخش فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد شد. از سال 1964 تا 1966م، ریاست بخش فلسفه را برعهده گرفت.
از ویژگی های اخلاقی او، افزون بر تواضع و شجاعت، صداقت و صراحتش بود؛ دکتر جعفر آل یاسین، از دانشگاه آکسفورد برگشت درحالی که استادی برجسته بود و در این زمان دکتر علی الوردی مجموعه ورقه هایی را به وی تقدیم کرد که تحت عنوان (المنطق عند ابن خلدون) نوشته بود و آن عبارت از بحثی بود که علی الوردی در کنگره بزرگداشت ابن خلدون در قاهره ارائه داده بود. روزی دیگر، دکتر الوردی به او گفت: دکتر آل یاسین! نظر شما درباره بحث ما چیست؟ او پاسخ داد: آیا ضروری است که رأی مرا بشنوی؟ دکتر الوردی جواب داد: بله و برای من مهمّ است. پس آل یاسین پاسخ داد: «و الله وجدت فیه کل شیء ماعدا المنطق»؛ یعنی: «به خدا قسم در آن هر چیزی یافتم به جز منطق». الوردی هم فوراً گفت: «و الله لم أجد قط أجمل من هذا التقییم»؛ یعنی: «به خدا قسم هرگز زیباتر از این سنجش نیافتم». روشن است که منطق یکی از حلقه های علوم فلسفی است و از شاخه های جامعه شناسی نیست که دکتر الوردی متخصص آن است. از این خاطره، صراحت و حلم دکتر آل یاسین آشکار می شود.
همچنین فرزندش خانم دکتر «لقاء جعفر آل یاسین»، نقل کرده است که روزی چند دقیقه قبل از وقت مقرر به اتاقش رفتم تا او را با خودم به دانشکده ببرم. او به من گفت که ساعتش از کار افتاده و به همین جهت ساعتی دیگر درآورد و به دستش بست که برای احتیاط آماده کرده بود. وقتی ساعت جدید را دیدم زود لبخند زدم؛ زیرا بر روی آن تصویر «احمد حسن البکر» بود و در زیر آن نوشته شده بود: هدیه رئیس جمهور احمد حسن البکر. پس وقتی که متوجه لبخند من شد، ساعت را با دستش نگه داشت و بر روی صندلی نزدیک خودش کنار من نشست و گفت: به زودی داستان این ساعت را برای تو شرح خواهم داد و بلافاصله چنین ادامه داد: من عضو هیئت داوری یک پایان نامه کارشناسی ارشد بودم و دانشجو یک نظامی بعثی بود و استاد راهنمایش، استاد مدنی صالح. وقتی رساله را بررسی کردم مطلب مفیدی در آن ندیدم تا تشکر کنم؛ درحالی که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که علم را ارزشمند می شمارد. پس نقد و بررسی را طولانی کردم و کلمه به کلمه آن را زیر ذره بین گذاشتم و اصرار کردم که باید مطالب این رساله، در موارد لازم، حذف، اضافه و تعدیل شود و آن قدر بحث و بررسی طولانی شد که زمان این نقد و داوری به هشت ساعت پیاپی رسید و در رادیو بغداد برنامه ای بود به نام «پایان نامه های دانشگاهی» و همه این مطالب در آن به صورت کامل در چند قسمت پخش شد و ظاهرا رئیس جمهور این مباحث را شنیده و پیگیری کرده بود. در منزلم به صدا درآمد و وقتی در را گشودم با شگفتی رئیس دانشگاه، مسئول دانشکده و رئیس گروه فلسسفه را دیدم که از من دعوت می کردند لباسم را بپوشم تا فوری به دیدار رئیس جمهور برویم؛ چون ایشان من را دعوت کرده است. به آنها گفتم: نمی آیم. شگفت زده شدند و خواهش خودشان را تکرار کردند تا شاید راضی شوم، ولی کوشش آنان بی فایده بود. وقتی یقین کردند که نمی روم، گفتند: آیا اجازه می دهید که به رئیس جمهور بگوییم که مریض هستی؟ گفتم: خود دانید. آنان رفتند. روز بعد برای من واقعه را نقل کردند که رئیس جمهور پرسیده: دکتر آل یاسین کجاست؟ و وقتی جواب را شنیده، فقط یک کلام گفته: «سمعت کامل المناقشة لرسالة الماجستیر تلک و بعد سماعی لها، أحب أن أخبرکم بأنی الآن مطمئن علی مستقبل الدراسات العلیا فی بلادی»؛ یعنی: «من همه آن جلسه داوری رساله کارشناسی ارشد را شنیدم و بعد از گوش دادن به آن دوست دارم که به شما خبر دهم که من به آینده تحصیلات تکمیلی در کشورمان مطمئن هستم» و در پایان به هرکدام از حاضران ساعت مچی هدیه می کند که از جمله آن همین ساعتی است که در دست من است. خانم دکتر «لقاء جعفر آل یاسین» می افزاید: در کشور عراق که مشهور است گردن زدن در نزد حاکمان آن کار مشکلی نیست، این امتناع یک استاد دانشگاه از قبول دعوت رئیس جمهور، شجاعت بزرگی است که شجاعتی بزرگ تر از آن نیست.
دکتر آل یاسین، مقالات بسیاری در نشریات نوشته و کتاب های متعددی به زبان عربی و انگلیسی پدید آورده است. برخی از کتاب های علمی او به زبان عربی عبارت است از:
همچنین برخی از مقالات علمی انتشاریافته او عبارت است از:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم