ازادان

لغت نامه دهخدا

( آزادان ) آزادان. ( اِ ) ج ِ آزاد. احرار.
آزادان. ( اِخ ) آزآذان. نام قریه ای نزدیک اصفهان ، مسقطالرأس ابوعبدالرحمن قتیبةبن مهران مقری. || نام قریه ای نزدیک هرات ، مدفن شیخ ابوالولید احمدبن ابی رجا.

فرهنگ فارسی

( آزادان ) آزاد احرار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم