احتجاج با اهل کتاب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احتجاج با اهل کتاب (قرآن). بر مسلمانان لازم است طبق فرمایش قرآن با اهل کتاب احتجاج کنند، یعنی با بهترین شیوه و با اظهار عقاید مشترک و با کتاب های آسمانی و با پرهیز از اظهار اختلافات موجود بین آنها با اهل کتاب احتجاج کنند.
احتجاج مسلمانان با اهل کتاب باید با بهترین شیوه باشد:و لا تجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن...با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید. در آیات گذشته بیشتر سخن از نحوه برخورد با بت پرستان لجوج و جاهل بود که به مقتضای حال با منطقی تند، با آنها سخن می گفت، و معبودانشان را سست تر از تارهای عنکبوت معرفی می کرد، و در آیات مورد بحث، سخن از مجادله با اهل کتاب است که باید به صورت ملایمتر باشد، چه اینکه آنها حداقل بخشی از دستورهای انبیاء و کتب آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیشتری برای برخورد منطقی داشتند که با هر کس باید به میزان عقل و دانش و اخلاقش سخن گفت.نخست می فرماید: با اهل کتاب جز به روشی که از همه بهتر است مجادله نکنید (و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن). منظور در اینجا بحث و گفتگوهای منطقی است.تعبیر به بالتی هی احسن، تعبیر بسیار جامعی است که تمام روش های صحیح و مناسب مباحثه را شامل می شود، چه در الفاظ، چه در محتوای سخن، چه در آهنگ گفتار، و چه در حرکات دیگر همراه آن بنابراین مفهوم این جمله آن است که الفاظ شما مؤدبانه، لحن سخن دوستانه محتوای آن مستدل، آهنگ صدا خالی از فریاد و جنجال و هر گونه خشونت و هتک احترام، همچنین حرکات دست و چشم و ابرو که معمولا مکمل بیان انسان هستند همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد، و چه زیبا است تعبیرات قرآن که در یک جمله کوتاه یک دنیا معنی نهفته است.اینها همه به خاطر آن است که هدف از بحث و مجادله برتری جویی و تفوق طلبی و شرمنده ساختن طرف مقابل نیست، بلکه هدف تاثیر کلام و نفوذ سخن در اعماق روح طرف است، و بهترین راه برای رسیدن به این هدف همین شیوه قرآنی است.
احتجاج با اظهار ایمان به کتب آسمانی
احتجاج مسلمانان با اهل کتاب لازم است که از طریق اظهار ایمان به کتاب های آسمانی و خدای واحد باشد:و لا تجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن... و قولوا ءامنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والـهنا و اللـهکم واحد...با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید .... بگویید: «ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم!» آخر آیه یکی از مصداق های روشن مجادله به احسن را که می تواند الگوی زنده ای برای این بحث باشد به میان آورده، می فرماید:بگوئید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است، و در برابر او تسلیم هستیم (و قولوا آمنا بالذی انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد و نحن له مسلمون).چه تعبیر زیبا و چه آهنگ جالبی؟ آهنگ وحدت و ایمان به همه آنچه از سوی خدای واحد نازل شده، و حذف همه تعصب ها، و ما و شماها، و بالآخره توحید معبود و تسلیم بی قید و شرط در برابر الله. آری این قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پیامبران راستین تسلیم بی قید و شرط در برابر فرمان حق، و مجادله با بهترین شیوه ها نازل شده. این یک نمونه از مجادله به احسن است که هر کس بشنود مجذوب آن می شود، و نشان می دهد اسلام گروه گرا، و تفرقه طلب نیست، آوای اسلام آوای وحدت است و تسلیم بودن در برابر هر سخن حق.
احتجاج برای پرهیز از اختلافات
احتجاج خداوند با اهل کتاب برای پرهیز از اختلاف به وجود تعالیم توحیدی در کتاب های آسمانی است:وما تفرق الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءتهم البینة• وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء ویقیموا الصلوة و یؤتوا الزکوة و ذلک دیـن القیمة. اهل کتاب (نیز در دین خدا) اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن برای آنان آمد! و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند و این است آیین مستقیم و پایدار!آیه اول سوره که می فرمود: ما دست بردار از کفار اهل کتاب و مشرکین نیستیم تا حجت بر آنان تمام شود، به کفرشان به نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم و کتاب او، که متضمن دعوت حق او است اشاره می کرد، و آیه مورد بحث به اختلافی که قبل از دعوت اسلامی داشتند اشاره می کند، و در قرآن کریم در چند جا به این اختلاف اشاره شده است.و منظور از آمدن بینه برای کفار همان بیانات کتب انبیای گذشته ای است که در کتبشان آمده بود، و یا کلام انبیای آنان در توضیح و تفسیر بیان الهی است.در اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که: چرا در آیه مورد بحث متعرض اختلاف اهل کتاب در مذاهب خود شد، ولی اختلاف و تفرقه مشرکین و اعراض شان از دین توحید و انکارشان مسأله رسالت را متعرض نگردید؟در پاسخ می گوییم: بعید نیست جمله و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب، شامل مشرکین هم بشود، چون در آیه مورد بحث می توانست بفرماید: و ما تفرق اهل الکتاب الا من بعد...، ولی به جای جمله اهل الکتاب، جمله الذین اوتوا الکتاب، را آورد، و تفاوت بین این دو تعبیر بر کسی پوشیده نیست، چون تعبیر اهل کتاب در عرف قرآن تنها شامل یهود و نصاری و صابئان و مجوسیان، و یا تنها یهود و نصاری می شود. ولی تعبیر دوم یعنی آنان که کتاب برایشان نازل شده، شامل مشرکین هم می شود، چون کتاب خدا برای عموم بشر نازل شده، و در قرآن کریم تصریح فرموده به اینکه خدای تعالی در اولین روز تشکیل اجتماع بشری، و بروز اختلاف های حیوانی در بینشان کتاب برای آنان نازل کرد، یعنی شریعت و قانونی برایشان تشریع کرد تا در اختلاف هایی که در امور زندگی و حیوانیشان رخ می دهد حکومت کند، ولی بشر بعد از آمدن شریعت هم آن اختلاف های قبلی را در شریعت خدا سرایت دادند، با اینکه حق برایشان روشن شده و حجت بر آنان تمام گشته بود، پس به حکم این آیات، عموم بشر مشمول کتب آسمانی بوده و هستند، چیزی که هست در اثر اختلاف (ناشی از پیروی هوای نفس)، بشر چند طایفه شدند، بعضی ها به کلی فراموش کردند که کتابی از ناحیه آفریدگارشان برایشان نازل شده، و بعضی دیگر این معنا را از یاد نبردند و لیکن هوای نفس را در دین خدا رخنه داده، به دینی تحریف شده متدین شدند، طایفه ای دیگر دین خدا را بدون کم و کاست حفظ کرده، بدان متدین شدند.
احتجاج خدا ضد اهل کتاب
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم