دانشنامه اسلامی
توحید، محور همبستگی مسلمانان با اهل کتاب است:قل یـاهل الکتـب تعالوا الی کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولانشرک به شیـا ولایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله...بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را (غیر از خدای یگانه) به خدایی نپذیرد.». قرآن نخستین بار در ضمن آیات گذشته مسیحیان را دعوت به استدلال منطقی کرد و پس از مخالفت دعوت به مباهله نمود و چون دعوت به مباهله به مقدار کافی در روحیه آنها اثر گذاشت به دلیل اینکه حاضر به مباهله نشدند و شرایط ذمه را پذیرفتند بار دیگر از این آمادگی روحی استفاده کرده، مجددا شروع به استدلال می کند ولی این استدلال با استدلالات سابق تفاوت فراوان دارد.در آیات گذشته دعوت به سوی اسلام با تمام خصوصیات بود ولی در این آیه دعوت به نقطه های مشترک میان اسلام و آیین های اهل کتاب است روی سخن را به پیامبر کرده، می فرماید: بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خداوند یگانه به خدایی نپذیرد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله ).در واقع قرآن با این طرز استدلال به ما می آموزد، اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکاری کنند بکوشید لا اقل در اهداف مهم مشترک همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایه ای برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید. آیه فوق یک ندای وحدت است در برابر تمام مذاهب آسمانی به مسیحیان می گوید: شما مدعی توحید هستید و حتی می گویید مساله تثلیث (اعتقاد به خدایان سه گانه) منافاتی با توحید ندارد و لذا قایل به وحدت در تثلیث می باشید. و همچنین یهود در عین سخنان شرک آمیز عزیر را فرزند خدا پنداشتند مدعی توحید بوده و هستند.قرآن به همه آنها اعلام می کند: ما و شما در اصل توحید مشترکیم بیایید دست به دست هم داده این اصل مشترک را بدون هیچ پیرایه ای زنده کنیم و از تفسیرهای نابجا که نتیجه آن شرک و دوری از توحید خالص است خودداری نمائیم. ضمنا جمله اخیر اشاره لطیفی به این حقیقت است که مسیح یکی از افراد انسان و هم نوع ما است نباید او را به خدایی شناخت.
← آیه دوم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم مامور به اعلان و ابراز باورها و عقاید مشترک خود با اهل کتاب شد.قل یـاهل الکتـب تعالوا الی کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولانشرک به شیـا ولایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون.بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را (غیر از خدای یگانه) به خدایی نپذیرد.» هر گاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» کلمه سواء در اصل مصدر است، ولی در معنای صفت یعنی متساوی الطرفین نیز استعمال می شود، و معنای جمله: سواء بیننا و بینکم این است که کلمه مذکور، کلمه ای است که تمسک بدان و عمل به لوازمش بین ما و شما مساوی است و همه ما باید به آن تمسک جوییم و بنابراین توصیف کلمه به صفت سواء، در حقیقت توصیف به حال خود کلمه نیست بلکه توصیف به حال متعلق آن است که همان تمسک و عمل است، و توجه کردید که عمل مربوط به معنای کلمه است نه خود آن، هم چنان که جمع شدن نیز جمع شدن بر معنای کلمه است نه خود آن، و این جمله خالی از عنایتی مجازی نیست، پس در این کلام وجوهی از عنایات لطیف وجود دارد، یکی اینکه باید اجتماع را به معنا نسبت می داد و می فرمود: بیائید بر معنای یک کلمه و لوازم آن متحد شویم، ولی چنین نکرد بلکه خود کلمه را به جای معنا استعمال نمود و آن گاه کلمه را به صفت سواء متصف فرمود. و چه بسا مفسرینی که گفته اند: معنای سواء بودن کلمه این است که قرآن و تورات و انجیل در دعوت به این کلمه متفقند و این کلمه توحید است و اگر مراد از کلمه توحید باشد، و در حقیقت جمله: الا نعبد الا الله... از قبیل وضع تفسیر صحیح و حق در موضع کلمه سواء و کلمه مورد اتفاق خواهد بود (و در حقیقت فرموده: تعالوا الی ان لا نعبد الا الله...، بیائید به سوی اینکه غیر خدا را نپرستیم)، و این است تفسیر حقیقی لفظ کلمه نه تفسیرهای دیگر، و این است آن معنایی که همه انبیاء بشر را به سوی آن می خواندند، نه آن تفسیری که فهم های آلوده به هوی و هوس ها برای آن کرده، پس آیه شریفه بر آن جناب دستور داده که اهل کتاب را دعوت کند به توحید که تفسیر حقیقی کلمه است و همه کتاب های آسمانی بدان دعوت می کند.الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله، این قسمت از آیه، تفسیر کلمه سواء است و سواء (یکسانی) بشر در کلمه توحید لازمه اسلام و تسلیم شدن برای خدا است. و مراد از جمله الا نعبد الا الله نفی عبادت غیر خدا است نه اثبات عبادت خدا، در سابق هم در معنای کلمه طیبه (لا اله الا الله) اشاره کردیم به اینکه کلمه (الا الله) بدل است نه استثنا و لازمه بدل بودن آن، این است که سیاق (لا اله الا الله) سیاق نفی شریک باشد، نه اثبات اله، چون قرآن کریم اثبات وجود اله و حقیقت آن را امری مسلم می داند.
← آیه دوم
۱. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۶۴.
...