ابتار

لغت نامه دهخدا

ابتار. [ اِ ] ( ع مص ) ابتر گردانیدن. دم بریده کردن. دنبال بریده کردن. || بی فرزند کردن. || ذخیره کردن. یخنی نهادن. پس انداز کردن. || عطا کردن. || منع کردن. || نماز چاشت خواندن آن وقت که شعاع آفتاب بر زمین منبسط گردد. || بی فرزند و بی خلیفه گردانیدن خدای تعالی کسی را.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی