لغت نامه دهخدا رام ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) مطیع ساختن. فرمانبردار کردن. بزیر فرمان درآوردن. نرم کردن : عاقبت رام سازمت بفسون تو پری خوی و من پری خوانم.مسیح کاشی ( از ارمغان آصفی ).