تخم گذاری

لغت نامه دهخدا

تخم گذاری. [ ت ُ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل تخم گذاشتن مرغان و حشرات و ماهیان و دیگر جانوران تخم گذار: هنوز فصل تخم گذاری مرغان آبی فرانرسیده است.

فرهنگ فارسی

۱- تخم گذاشتن بیضه نهادن . ۲- دوران تخم گذاشتن مرغان و پرندگان .

دانشنامه آزاد فارسی

تُخم گُذاری (oviparous)
روش تولیدمثل در جانورانی که ماده آن ها تخم می گذارد. و برخلاف جانوران زنده زا و بچه زا، تخم در خارج از بدن ماده تکوین می یابد. این حالت متداول ترین شکل تولیدمثل است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال حافظ فال حافظ فال نخود فال نخود فال فنجان فال فنجان