بابوک

لغت نامه دهخدا

بابوک.( ص ) دیوانه. احمق. || ( اِ ) گل بابونه و لبلاب زمینی و یک قسم گلی که بواسطه گردیش سیب زمینی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 171 ).

فرهنگ فارسی

احمق دیوانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ای چینگ فال ای چینگ