فراهانی

لغت نامه دهخدا

فراهانی. [ ف َ] ( ص نسبی ) منسوب به فراهان. رجوع به فراهان شود.
فراهانی. [ ف َ ] ( اِخ ) ادیب الممالک. رجوع به ادیب فراهانی شود.
فراهانی. [ ف َ ] ( اِخ ) قائم مقام ، ابوالقاسم. رجوع به قائم مقام شود.
فراهانی. [ ف َ ] ( اِخ ) قائم مقام ، میرزا بزرگ. رجوع به قائم مقام شود.
فراهانی. [ ف َ ] ( اِخ ) میرزا تقی خان امیرنظام. رجوع به امیرکبیر شود.

فرهنگ فارسی

قایم مقام
میرزا تقی خان امیرنظام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ابجد فال ابجد فال نخود فال نخود فال امروز فال امروز