غم فزای

لغت نامه دهخدا

غم فزای. [ غ َ ف َ ] ( نف مرکب ) بمعنی غم فزا. رجوع به همین ترکیب شود :
مبندید با رشک و با آز رای
که این غم فزای است و آن جانگزای.( گرشاسب نامه ).آن غمگسار دینه مرا غمفزای گشت
وآن غمفزای گشته کنون غمگسار من.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

( غمفزا ی ) آنکه یا آنچه اندوه شخص را زیادتر کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم