غدور

لغت نامه دهخدا

غدور. [ غ َ ] ( ع ص ) بی وفا، مذکر و مؤنث در وی یکسان است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غادر. غادرة. ج ، غُدُر. ( اقرب الموارد ). || شتر ماده که از گله پس ماند، و اگر چوپان خود شتر را ترک کند آن را غدیرة گویند. ( از تاج العروس ).

فرهنگ فارسی

بیوفا مذکر و مونث در وی یکسان است شتر ماده که از گله پس ماند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال امروز فال امروز فال فنجان فال فنجان