لغت نامه دهخدا
عوانة. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) بنت جعید. از شاعره های عرب بود که مورد هجو أوس بن حجر قرار گرفت. رجوع به اعلام النساء ج 3 ص 374 و بلاغات النساء طیفور شود.
عوانة. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) آبیست به عرمة. ( منتهی الارب ). نام دو آب است در عَرمة. || جایگاهی است که در اخبار نام آن آمده است. ( از معجم البلدان ).
عوانة. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن حکم بن عوانةبن عیاض ، از بنی کلب ، مکنی به ابوالحکم. وی مورخ و از اهالی کوفه و نابینا بود. از انساب و اشعار آگاهی داشت و متهم به جعل اخبار برای بنی امیه بود. و گویند عموم اخبار «مدائنی » از وی نقل شده است. عوانة بسال 147 هَ. ق. درگذشت. اوراست : سیرة معاویة، و کتابی در تاریخ. ( از الاعلام زرکلی از الفهرست ابن الندیم و ارشادالاریب ج 6 ص 93 ).