لغت نامه دهخدا
ای سایه حق که عقل کل را
زاخلاق تو دایگان ببینم.خاقانی.این سخن هائی کی از عقل کل است
بوی آن گلزار و سروسنبل است.مولوی.عقل کل را آبگینه ریزه در پای اوفتاد
بس که سنگ تجربت بر طاق مینائی زدم.سعدی.|| در اصطلاح علم رمل ، عقل کل و عقل فقط به معنی طریق است که آن نیز از مصطلحات رمل است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به طریق شود.