شوره زمین. [ رَ / رِ زَ ] ( اِ مرکب ) شوره زار. ( فرهنگ فارسی معین ) : ور ایدون که دشمن شود دوستدار به شوره زمین تخم نیکی مکار.فردوسی.بسا شوره زمین کز آبناکی دهان تشنگان را کرد خاکی.نظامی.در فراهان شوره زمینی بود که شتر با بار و اسب با سوار بدان فرومیرفت. ( تاریخ قم ص 87 ).
فرهنگ فارسی
زمینی که دارای شوره باشد زمین پر از شوره که در آن گیاه نروید شورستان .