شه کردن

لغت نامه دهخدا

شه کردن. [ ش َه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) این ترکیب در شعر زیر از مسعودسعد آمده است به معنی کیش کردن و گفتن «شه » یا «شه شه » :
بشاه او مرا دشمن اندرسپرد
نکو دید خود را و ابله نبود
که او آب و باد مرادر جهان
همه ساله جز خاک و جز کَه نبود
موجه شمرد او حدیث مرا
به ایزد که هرگز موجه نبود
چو شطرنج بازان وغائی نکرد
مرا گفت هین شه کن و شه نبود.؟

فرهنگ فارسی

این کلمه در شعر زیر از مسعود سعد سلمان آمده است بمعنی کیش کردن و گفتن شه یا شه شه کردن بشاه او مرا اندر دشمن سپرد نکودید خود را ابله نبود که او آب و باد مرا در جهان همه ساله جز خاک و جز که نبود موجه شمرد او حدیث مرا با یزید که هرگز موجه نبود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال فرشتگان فال فرشتگان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس