ست الملک

لغت نامه دهخدا

ست الملک. [ س ِت ْ تُل ْ م ُ ] ( اِخ ) دختر العزیز باﷲ نزاربن معز لدین اﷲ فاطمی علوی و خواهر الحاکم بامر اﷲ فاطمی صاحب مصر است. حاکم در کارهای مشکل خود با او مشورت میکرد. سپس سیرت حاکم دگرگون شد و بر ست الملک برآشفت و عازم قتل او گردید. ست الملک ابن دواس را که از فرماندهان بزرگ بود، وعده فرمانروایی کشور بداد. ابن دواس الحاکم را ناگهان بکشت و با فرزند خردسال او علی بیعت کردند، پس ابن دواس نزد ست الملک رفت تا به وعده خویش وفا کند، ست الملک خادم را فرستاد تا ابن دواس را بکشت و خود به اداره مملکت پرداخت و چهار سال با قدرت و عدالت خویش را محبوب رعیت ساخت و سرانجام بسال 415 هَ. ق. بمصر درگذشت. ( الاعلام زرکلی چ 1 ص 357 ).

فرهنگ فارسی

دختر العزیز بالله نزار بن معز الدین فاطمی علوی و خواهر الحاکم بامر الله فاطمی صاحب مصر است

دانشنامه آزاد فارسی

سِتُّ الْمُلْک ( ـ۴۱۵ق)
(یا: سیدةالملک؛ ست الملوک) بانوی کاردان و سیاستمدار مصری، از سلسلۀ فاطمیان. دختر نزار بن معزز العزیزلدین الله و خواهر منصور الحاکم بامرلله فاطمی (۳۸۶ـ۴۱۱ق) و مشاور متنفذ برادرش بود. پس از مرگ مشکوک حاکم بامرالله، به کمک ابن دوّاس کتامی، از رجال قدرتمند دولت، برادرزاده نوجوان خود، علی بن منصور، را با لقب الظاهر الاعزاز دین الله به سلطنت نشانید. او چندی بعد ابن دوّاس را از میان برداشت و خود به تنهایی نایب خلیفه شد. چهار سال حاکم واقعی مصر بود و در این مدت، کاردانی و کفایت و شدت عمل بسیار از خود نشان داد. در زمان او، قلمرو فاطمیان در عین آرامش قرار داشت. بعضی مورخان نظیر ابن خلدون او را طراح قتل حاکم و مشوق ابن دوّاس به کشتن خلیفه فاطمی نوشته اند. او پس از مرگ، ثروت هنگفتی به جای نهاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم