لغت نامه دهخدا
رودپشت. [ پ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گیل دولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش واقع در 6هزارگزی خاور رضوانده و یک هزارگزی جنوب راه شوسه انزلی. منطقه ای است جلگه ای و هوایی معتدل مرطوب دارد. سکنه آن 324 تن است. آب آن از رودخانه شفارود و چاه تأمین میشود و محصولش برنج و ابریشم ، و شغل مردم زراعت و مکاری گری است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
رودپشت. [ پ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زوار شهرستان شهسوار، واقع در 11هزارگزی جنوب شرقی شهسوار و دو هزارگزی جنوب راه شوسه شهسواربه چالوس. در دشت واقع است و آب و هوایی معتدل مرطوب دارد. سکنه آن 295 تن است. آب آن از رودخانه زوار تأمین میشود. محصولش برنج ، و شغل مردم زراعت است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
رودپشت. [ پ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اسفیورد شورآب بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 6هزارگزی جنوب غربی ساری و 3هزارگزی جنوب راه شوسه ساری به شاهی. هوایی معتدل مرطوب دارد و در دامنه واقع است. سکنه آن 230 تن است. آب آن از رودخانه تجن تأمین میشود. محصولش برنج و پنبه و کنف و کنجد و صیفی ، و شغل اهالی زراعت است و راه اتومبیل رو دارد. بنای امامزاده سیدقاسم آن قدیمی است. این ده به آسیاب سر نیز معروف است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
رودپشت. [ پ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 20هزارگزی شمال آمل و یک هزارگزی جنوب راه شوسه کناره. دشت است و هوایی معتدل مرطوب دارد. سکنه آن 225 تن است.آب آن از رودخانه هراز تأمین میشود و محصولش برنج و غلات و پنبه و کنف و حبوب ، و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).