دمید

لغت نامه دهخدا

دمید. [ دَ ] ( ن مف مرخم ) دمیده. || ( اِ ) پاجوش نخل ، یعنی بچه که از بن خرمابن روید و آن را جدا کرده به جای دیگر غرس کنند، و این چنین بچه بارور است برخلاف نهالی که از تخم روید. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دمیده. پا جوش نخل .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم