خوش قمار

لغت نامه دهخدا

خوش قمار. [ خوَش ْ / خُش ْ ق ِ / ق ُ ] ( ص مرکب ) آنکه خوب قمار کند. مقابل بدقمار :
چو نرد داغ تو چینند سینه دار منم
خوشا بباختن خویش خوش قمار منم.ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آنکه خوب قمار کند مقابل به قمار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب