خمی

لغت نامه دهخدا

خمی. [خ َ ] ( حامص ) کجی. انحناء. اعوجاج. ( ناظم الاطباء ).
خمی. [ خ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه بخش برداسکن شهرستان کاشمر و دارای 660 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه و باغ انجیر و انار و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

کجی انحنا اعوجاج .
دهی است از دهستان کوهپایه بخش پروسکن شهرستان کاشمر و دارای ۶۶٠ تن سکنه .

دانشنامه عمومی

خُمی روستایی در استان خراسان رضوی، شهرستان بردسکن، بخش مرکزی، دهستان کوهپایه است.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۴۱ نفر با ۹۱ خانوار بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم