خط شعاع

لغت نامه دهخدا

خط شعاع. [ خ َطْ طِ ش ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطوطی که بر گرد آفتاب مرئی می شوند . ( آنندراج ) :
خورشید روبروی تو شد در خط شعاع
انگشت در ندامت این کار می گزد.عالی ( از آنندراج ).نازم به آفتاب جمالت که پرتوش
خط شعاع ساخته موی کلاه را.ملا رونقی همدانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خطوطی که بر گرد آفتاب مرئی می شوند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت