لغت نامه دهخدا
خضرشاه. [ خ ِ ] ( اِخ ) نام او خضرشاه بن عبداللطیف منتشاوی یا منتشوی است. از فاضلان قرن نهم هجری او راست : 1- تعلیقه بر شرح مواقف. 2- شرح تجرید. 3- حاشیه بر شرح هدایه منلازاده. 4- حاشیه بر مقاصدالطالبین تفتازانی. 5- تعلیقه بر تلویح تفتازانی. ( از کشف الظنون ).
خضرشاه. [ خ ِ ض ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان. واقع در سی وسه هزارگزی جنوب باختری ماه نشان و 6هزارگزی راه مالرو عمومی. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 413 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت ، گلیم و جاجیم بافی و راه آنجا مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).