خرده حساب

لغت نامه دهخدا

خرده حساب. [ خ ُ دَ / دِ ح ِ ] ( اِ مرکب ) طلب مختصر. حساب خرده. ( یادداشت بخط مؤلف ). || کینه و عداوت قبلی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- خرده حساب با کسی داشتن ؛ از پیش موضوعهای کین و عداوتی میان آن دو بودن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. حِ ) (اِمر. ) ۱ - بدهکاری یا بستانکاری اندک . ۲ - (کن . ) کینه یا دشمنی شخصی .

فرهنگ عمید

۱. قرض یا طلب جزئی.
۲. [عامیانه، مجاز] کینه.

فرهنگ فارسی

طلب مختصر حساب خرده

ویکی واژه

بدهکاری یا بستانکاری اندک.
کینه یا دشمنی شخصی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب