خدنگ افکن

لغت نامه دهخدا

خدنگ افکن. [خ َ دَ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) آنکه خدنگ افکند. آنکه تیراندازد. تیرافکن. تیرانداز. خدنگ انداز :
پیاده سپر در سپر آخته
خدنگ افکن از پس کمین ساخته.اسدی ( گرشاسب نامه ).ز شست خدنگ افکنان خاست جوش
کمان گوشه ها گشت همراز گوش.اسدی ( گرشاسب نامه ).

فرهنگ فارسی

آنکه خدنگ افکند آنکه تیر اندازد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان فال چوب فال چوب فال ای چینگ فال ای چینگ