خاک خورد

لغت نامه دهخدا

خاک خورد. [ خوَرْ / خُرْ ] ( ن مف مرکب ) خاک خورده. رجوع به خاک خور و خاک خوار شود :
یکی مرغ پرورده ام خاکخورد
زگیتی مرا نیست با کس نبرد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

خاک خورده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال شمع فال شمع فال میلادی فال میلادی فال عشق فال عشق