حموله

لغت نامه دهخدا

( حمولة ) حمولة. [ ح َ ل َ ] ( ع ص ) بارکش از شتر و خر و مانند آن. ( منتهی الارب ). بار بر آن باشد یا نباشد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || شتری که بار میبرد. ( اقرب الموارد ). اشتر بارکش. ( مهذب الاسماء ). || ( اِ ) احمال و اثقال. ( منتهی الارب ).
حمولة. [ ح ُ ل َ ] ( ع اِ ) بارها. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): گویند: حمولة علیها حُمولة. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) ج ِ حِمل. ( اقرب الموارد ). رجوع به حمل شود.
حموله. [ ح َ ل َ ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه سهونی ایل چهارلنگ بختیاری. ( جغرافیای سیاسی کیهان ).

فرهنگ عمید

حیوان بارکش، چهارپایی برای حمل بار.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَمُولَةً: چارپایان بزرگسال( از این جهت آنها را حموله میخوانند که طاقت برداشتن حمل بار را دارند )
معنی فَرْشاً: خردسالان چهارپایان ( در عبارت "مِنَ ﭐلْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشاً کُلُواْ "وجه این تسمیه یا این است که از کوچکی مانند فرش زمینند ، و یا این است که مانند فرش لگد میشوند و ممکن است هم منظور همان فرش معروف باشد و آنوقت منظور از آیه می شود چهارپایان پ...
ریشه کلمه:
حمل (۶۴ بار)
«حَمُولَة» از مادّه «حَمْل» معنای جمعی دارد، و چنان که علمای لغت گفته اند، مفرد از جنس خود ندارد، و به معنای حیوانات بزرگ باربر مانند شتر و اسب و نظایر آنها است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم